تارا تارا ، تا این لحظه: 14 سال و 6 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

فعالیتها و علایق تارا در 1.5 سالگی

1390/11/3 11:02
نویسنده : سارا
685 بازدید
اشتراک گذاری

1سال و 4 ماهگی تا 1سال و 8 ماهگی =

  • الهی فدات بشم که وقتی میخوام بهت آب بدم هر جا باشی بلافاصله میشینی رو زمین تا من لیوان آبت رو بدم دستت و به محض اینکه آبت را هم خوری فورا مابقی آب لیوان را رو زمین خالی میکنی و چندین بار هم این کار رو تو آشپزخونه خودمون انجام دادی و تا  بلند شدی که بری رو خیسیهای سرامیک لیز خوردی و با کله نقش زمین شدی و سرت گامپ صدا داده و چقدر من و باباییت رو ترسوندی و حرصمون دادی...
  • الهی فدات بشم که این همه پر تحمل و ضد ضربه شدی و با وجود اینکه این همه دست و سر و پات اینور و اونور میخوره و حسابی هم دردت میگیره فقط به یه گریه کوچولو اکتفا کرده و خودت بلند میشی و به کارت ادامه میدی...
  • الهی فدات بشم که تازگیها فهمیدی که رو خیسیها لیز میخوری و به همین خاطر هر وقت زمین رو خیس میکنی فوری خودت میری تی رو برمیداری و به زحمت رو زمین میکشی تا خشکشون کنی...
  • الهی فدات بشم که وقتی میبینی من و باباییت یه دقیقه دوستانه کنار هم نشستیم و داریم گل میگیم شما حسودیت میشه و جیغ جیغ کنان میای طرفمون و تا ما رو از هم دور نکردی آروم نمیشی و میپری بغل یکیمون و هی ماچ میکنی. یعنی حواستون به من باشه...
  • الهی مامان فدای دل کوچولوت که وقتی من و باباییت داریم بحثی میکنیم شما ناراحت و جیغ جیغ کنان میای طرفمون همش من و ناز میکنی و بهم میگی نتس نتس (نترس) و تا بحث ما رو خاتمه ندادی ول کن نیستی...
  • الهی فدات بشم که وقتی بهت میگیم یه کاری نکنی بیشتر لج میکنی و اون کار رو انجام میدی. مثلا یه بار که مامان نسرین کاغذ کادوهاش بیرون بود .شما دست زدی بهشون مامان نسرین گفت نه دست نزن و این نه گفتن همانا و مچاله شدن کاغذ کادوها توسط شما در سه سوت همانا...(قربون لجبازیهات)
  • الهی فدات بشم که که وقتی گوشی تلفن یا موبایلی گیر میاری ساعتها برای خودت و به زبون خودت (زبون گنجیشکی)صحبت میکنی. و یاد هم گرفتی بعضی وقتها یه گوشی رو با دستت میگیری و گوشی بعدی رو با شونه ات نگه میداری... آخه دخملیم خیلی سرش شلوغه و تماسهاش زیاده مجبوره 2 تا 2تا جواب بده. (فدای خودت و مشغله کاریت)

و یکی از کلماتی رو هم که همش جزو صحبتهات با تلفن میگی کجایی کجاییه و بقول بابا حسین فکر کنم این غریزی توی همه زنهاست که همش پشت تلفن میپرسن کجایی کجایی! ...(قربون اون غریزه زنانه ات)

  • الهی فدات بشم که وقتی دعوات میکنیم و اخم میکنیم بهت شمام همون اخم رو تحویل خودمون میدی و اخممون میکنی و بعدش میپری بغلمون و با یه ماچ خرمون میکنی(قربون ذکاوتت)
  • الهی فدای اون کیه گفتنت بشم  که حتی وقتی خواب هم باشی اگه صدای در یا زنگ تلفن بشنوی بلند میشی میشینی و میگی کیه؟ کیه؟( فدای کنجکاویات)
  • الهی فدات بشم که وقتی میبریمت بیرون- خیابون- پارک- سرت رو میندازی پایین و بدوبدو راه خودت رو میری و اصلا نمیگی این ننه بابای من کجان؟هستن؟اومدن؟ نیومدن؟
  • الهی فدات بشم که که خیلی بادکنک دوس داری وهر جا بادکنک ببینی باید برات بخریم!
  • الهی فدات بشم که که بستنی خور هم شدی و کاسه بستنی مارو تا ته میخوری(و واسه خودمون چیزی باقی نمیزاری)!
  • الهی فدات بشم که عاشق پله و رمپ هستی و هر جا ببینی همش بالا پایین میری و جون من و باباییت در میاد بس که همرا شما بالا پایین میریم.
  • الهی فدات بشم که وقتی میخوای از پله پایین بری مثل آدم بزرگها صاف وامیستی و پات رو میزاری پایین و کاری نداری ارتفاع پله چقدره؟ کفاف قد پای تورو میده یا نه ؟ و اصلا حاضر نیستی بشینی یا دستت رو بگیری به چیزی.(مامان فدای جسارت تو)
  • الهی فدات بشم که وقتی شب میریم خونمون و از در خونه عموت رد میشیم شما عامو عاموت میره هوا. یعنی میخوای بری پیش عموت. که البته اگه دیر وقت هم نباشه به هدفت میرسی و یه نیم ساعتی رو پیش عمو حامد اینها میمونی.

و دلم کباب میشه برات وقتی از تو راه پله ها سر و صدا میاد و شما میدوی پشت در خونه و همش عامو عامو میکنی و اونقدر همونجا وامیستی تا من بیام و در و باز کنم تا شما ببینی تو راه پله ها چه خبره ؟

  • الهی فدات بشم که عاشق دد رفتن- توحیاط رفتن- آب بازی کردن –بازی با شلنگ آب و هزار و یک شیطونی دیگه هستی!
  • الهی فدات بشم که خرسیت رو خیلی دوست داری و عین یه مادر هستی براش.بالشتت رو میزاری رو پات- خرسی رو رو بالشت میخوابونی و پاهای کوچولوت رو تکون تکون میدی و یه صداهایی شبیه لالایی هم از خودت در میاری مثلا داری خرسی رو خواب میکنی...
  • الهی فدات بشم که تا عروسک بعبعی ات رو میبینه شروع میکنی به بع بع کردن !
  • الهی فدات بشم که هر وقت رو زمین آشغال میریزی بعدش (به تقلید از من) میری جارو دستی و خاک انداز رو برمیداری و به خیال خودت شروع میکنی به جارو کردن(پخش و پلا کردن بیشتر آشغالها- تو کار نکنی نمیشه مامان؟-)
  • الهی فدات بشم که با رومیزیهای تو سالن کلا مشکل داری و اصلا نمیتونی تحملشون کنی و ما همش رومیزیها رو میندازیم رو میزها و صاف و صوفشون میکنیم و تا رو بر میگردونیم شما از رو میزها کشیدیشون پایین و فیتیله پیچشون کردی.
  • الهی فدات بشم که هر وقت داری با یه نی نیه دیگه و با اسباب بازیها بازی میکنید شما همه اسباب بازیها رو سفت تو دستات نگه میداری و هیچی برای نی نیهای دیگه باقی نمیزاری.( مامان فدای حس مالکیتت)
  • الهی فدات بشم که قر تو کمرت فراوونه! و هر وقت صدای آهنگ بلند میشه شما فوری شروع میکنی به قر دادن و رقصیدن.(مامان فدای تکون تکونهای اون باسن کوچولوت)
  • الهی فدات بشم که به محض نشستن تو صندلی ماشینت صدای آهنگهاش رو در میاری و در تموم طول راه ما رو هم از صداها و آهنگهای صندلیت مستفیض میکنی و تا لحظه ای که به مقصد برسیم این آهنگها باید مدام تو مخمون دینگ دینگ کنند...
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ثمين
3 بهمن 90 12:35
آفرين تارا خانم خيلي دوستت داريم.