تارا تارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

تارای 2 سال و 10 ماهه ما

دیگه واسه خودت یه خانم تمام عیار شدی. -تازگیها در مورد اینکه کدوم لباست رو بپوشی و کدوم رو نپوشی اظهار نظر میکنی.لباسها و کاپشن ات رو خودت باید انتخاب کنی... -یه عالمه شعر هم یاد گرفتی: از شعرهای کودکانه گرفته تا شعرهای هجو تلویزیونی... - یه کتاب شعر داری به اسم(( علی کوچولو کشیده...)) که الهه برات خریده و تمام شعرهای توی اون رو هم حفظی... علی کوچولو کشیده یه پیر مرد تنها... - علی کوچولو کشیده تو دفترش بزغاله ... علی کوچولو کشیده یه گربه خالخالی گربه دمی تکون داد گفت اینو با خوشحالی خالخالیم قشنگم .... - تا چند وقت پیش با بستن موهات و زدن گل سر مخالف بودی تازگیها که یه خرده موهات بلندتر شده اجازه میدی برات گلسر بز...
30 بهمن 1391

تفسیر تو 91 - 1

الهی قربونت برم که از وقتی از سینه گرفتمت دیگه مامانی رو کلا بوسیدی و گذاشتی کنار... الهی فدات بشم که تا بحال سینه مامانی آرامش پیش از خوابت بود و حالا سینه بابایی آرامش خوابت شده. (آخه تازگیها عادت کردی شبها میری رو سینه بابا حسین میخوابی و خوابت میبره- تا بحال ما به خودمون مینازیدیم حالا بابا حسین مینازه) الهی فدات بشم که عادت کردی هر شب بابا حسین یه 10-15 باری قصه شنگول و منگول رو برات بگه تا شما خوابت بگیره.(طفلک بابا حسین هم دیگه آخراش از شدت خواب به جای قصه هزیون و چرت و پرت و اتفاقات روزش رو تحویل شما میده.) الهی فدات بشم که هر وقت من رخت میشورم و میرم توی بالکن تا پهنشون کنم شمام میای کمک من ولی به جا...
28 ارديبهشت 1391

پازل سازی تارا!

حلقه های هوش رو مامان نسرین برات از تهران خرید. شما 1 سال و 4 ماهه بودی و با وجود اینکه فقط شبها که خونه بودیم شما تمرین میکردی ولی تونستی در عرض 3 - 4 هفته بلد بشی و درست بچینیشون... پازل حیوانات وقتی 19 ماهت بود یه دونه 6 تایی مال آبتین رو بهت دادند و یه دونه 25 -26 تایی زن عمو الهه برات خریده بود. اون 6 تایی رو شروع کردیم به تمرین و بازی. اوایل بیحوصلگی در میووردی و بزور میشستی بازی کنیم ولی بالاخره بعد از مدتها بازی و تمرین علاقه مند شدی و تونستی بعد از 1 ماه کاملشون کنی و حسابی وارد شی... پازل ماهی یه 8 تایی برات خریدم. خداییش خیلی سخت بودند و ما خودمون هم بزحمت میتونستی جاهارو درست حدس بزنیم منم...
3 اسفند 1390

تارا در 1 سال و 9 ماهگی

فعالیتها و علایق تارا در ١ سال و ٩ ماهگی خیلی دوست داری سبد اسباب بازیهات رو خالی کنی و خودت بری توش بشینی. البته گاهی هم الاغت رو هم همراه خودت بزور میبری تو سبد. خیلی دوست داری بری توی یخچال و به محض اینکه درش رو باز میکنیم شما هر کجا که باشی خودت رو میرسونی و میری تو یخچال... از صدای جارو برقی و ماشین لباسشویی میترسی و تا روشن میکنیم شما به خودت میگی نتس نتس (نترس) از سشوار هم خیلی میترسی و وقتی روشن میشه همش خیال میکنی داره به طرف شما باد میزنه در حالی که شما در فاصله 6 - 7 متریش هستی و با این وجود همش سرت رو تکون میدی و چشمات رو میبندی تا باد بهت نخوره... بالکن خونه رو خیلی دوست داری و تا درش رو باز ...
26 بهمن 1390

خوراکیهای محبوب تو :

غذاها و خوراکیهای محبوب تو در 1 سال و 9 ماهگی: کلا بچه بد غذا و کم غذایی هستی.خیلی به شیر من وابسته شدی و کمتر غذا میخوری.بعضی روزها میشه که بجز شیر من و یه لقمه تخم مرغ صبح ات هیچ چی تا فرداش دهنت نمیکنی.خیلی بابت بدغذایی و کم غذاییت عصبانی و خسته میشم. - این مواردی رو هم که نام میبرم دوست داری ولی فقط روزهایی که روی دنده خوردن باشی دوستشون داری و میخوریشون. و روزهای بد غذاییت نگاهشون هم نمیکنی. - روزهای بد غذاییت وقتی خوردنی بیارم دهنت کنم بقول مامان نسرین عین زنهای حامله ای که ویار دارن تا چشمت میخوره به خوراکی یا بوشون میخوره به مشام ات چندشت میشه و عق میزنی!؟ تازگیها "چوب شور "خور هم شدی. عاشق تخم مرغ نیمرو صبحگا...
26 بهمن 1390

فعالیتها و علایق تارا در 1.5 سالگی

1سال و 4 ماهگی تا 1سال و 8 ماهگی = الهی فدات بشم که وقتی میخوام بهت آب بدم هر جا باشی بلافاصله میشینی رو زمین تا من لیوان آبت رو بدم دستت و به محض اینکه آبت را هم خوری فورا مابقی آب لیوان را رو زمین خالی میکنی و چندین بار هم این کار رو تو آشپزخونه خودمون انجام دادی و تا  بلند شدی که بری رو خیسیهای سرامیک لیز خوردی و با کله نقش زمین شدی و سرت گامپ صدا داده و چقدر من و باباییت رو ترسوندی و حرصمون دادی... الهی فدات بشم که این همه پر تحمل و ضد ضربه شدی و با وجود اینکه این همه دست و سر و پات اینور و اونور میخوره و حسابی هم دردت میگیره فقط به یه گریه کوچولو اکتفا کرده و خودت بلند میشی و به کارت ادامه میدی... الهی فدا...
3 بهمن 1390

تفسیر تو !

تفسیر تو! (از فرق سر تا نوک پا) موهات = قربون اون موهات بشم که از لحظه تولد پرپشت بودند و الان هم که رشد بسیار سریعی دارند و مجبوریم هر 40 روز یکبارکوتاهشون کنیم تا تو چشات نریزن. (آخه تازگیها اصلا نمیزاری گیره و کش به موهات بزنم و سریع میکنیشون.با وجود اینکه از 3 ماهگی گل سر به موهات میزدم تا شما عادت کنی ولی مثل اینکه فایده نداشته. و تنها راهش بستن موهات با کشهای ریز (چهلگیسیه) چون انگشتای کوچولوت نمیتونن اون کشهای ریز رو از تو گیسوهای صاف ات بکنند.) کوتاه کردن موهات= قربونت بشم که برای کوتاه کردن موهات هم معرکه داریم و به هزار و یک راه متوسل میشیم تا بتونیم موهات رو کوتاه کنیم. یه دفعه مجبور شدم تو حموم بشی...
1 بهمن 1390

فعالیتها و علایق تارا در 1 سالگی

تلفن و موبایل را دوست داری . برمیداری و ساعتها با خودت صحبت میکنی و ادای حرف زدن رو در میاری. درست عین یه گونجیشک کوچولوی پر حرف جیک جیک میکنی.( قربون بغبغوی مامان.) بعضی وقتها هم گوشی موبایل رو با شونه هات کنار گوش ات نگه میداری مثل حالتی که دستت پر باشه و نتونی با دست نگه داری. و نمیدونم این کار رو از کی و کجا یاد گرفتی؟؟؟ خیلی دوست داری بری تو یخچال. تا میبینی که در یخچال باز شده بدو می آی و میری تو یخچال.وساعتها همینطوری وایمیستی و گهگاهی هم دست میکنی و اساسهای یخچال و در میاری. وقتی هم در یخچال میاد طرفت و میخواد بسته بشه محکم هلش میدی اونور بنحوی که نزدیکه از جا در بیاد... (فکر کنم خنکی یخچال رو دوس داری گرماوویه مامان.) ...
30 آذر 1390
1