تارا تارا ، تا این لحظه: 14 سال و 6 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

تفسیر تو !

1390/11/1 12:55
نویسنده : سارا
971 بازدید
اشتراک گذاری

تفسیر تو! (از فرق سر تا نوک پا)

موهات =

قربون اون موهات بشم که از لحظه تولد پرپشت بودند و الان هم که رشد بسیار سریعی دارند و مجبوریم هر 40 روز یکبارکوتاهشون کنیم تا تو چشات نریزن.

(آخه تازگیها اصلا نمیزاری گیره و کش به موهات بزنم و سریع میکنیشون.با وجود اینکه از 3 ماهگی گل سر به موهات میزدم تا شما عادت کنی ولی مثل اینکه فایده نداشته. و تنها راهش بستن موهات با کشهای ریز (چهلگیسیه) چون انگشتای کوچولوت نمیتونن اون کشهای ریز رو از تو گیسوهای صاف ات بکنند.)

کوتاه کردن موهات=

قربونت بشم که برای کوتاه کردن موهات هم معرکه داریم و به هزار و یک راه متوسل میشیم تا بتونیم موهات رو کوتاه کنیم. یه دفعه مجبور شدم تو حموم بشینم و شیرت بدم  شمام زیر سینه من باشی تا مامان نسرین بتونه موهات رو کوتاه کنه...

(راستی آرایشگر اختصاصیت هم مامان نسرینه که همیشه موهات رو کوتاه میکنه.فقط یه بار اونم اون موقعی که مامان نسرین مسافرت بود و نبود و درست قبل از ترکیه رفتن خودمون من موهات رو کوتاه کردم.ساعت 11 شب در حالی که شما تو آشپزخونه میدویدی منم قیچی بدست بدنبال شما میومدم و یه دسته موهات که تو دستم میومد قیچی میزدم توشون. و چه جالب شده بود قیافت با این سلمونیه من...)

ابروهات=

الهی مامان قربون ابروهات بره که از لحظه تولدت مثل ابروهای خودم پیوندی بود. کی میرسه روزی که پیوند ابروهات رو برات برداریم و خوشگلتر از خوشگل بشی.

(فکر نمیکنم زمان شما دیگه پیوند رو برای عروسی نگه داری. 12-13 سالگی دیگه میتونی برشون داری... مگه نه؟)

مامان قربونت بشه  که از بابا جواد یاد گرفتی ابروهات رو بکشی تو هم و اخم با جذبه ای بکنی.

مژه هات=الهی مامان قربون مژه های بلندت بشه که تازگیهام یاد گرفتی دست میزنی به مژه هات و مجه مجه میکنی.

چشم هات=

الهی مامان قربون چشمای نازت بشه.(تو که چشمات خیلی قشنگه..) که لحظه تولد نا نداشتی جیغ بکشی و گریه کنی ولی چشمهای گرد کوچولوت بر خلاف بقیه نوزادها باز باز بود و با کنجکاوی هر چه تمامتر دور و ورت رو نگاه میکردی.

(و اون موقع چشمهای بازت باعث تعجب همه شده بود.)

گوش هات=قربونت بشم که از بس شیطونی جرات نکردیم گوشهات رو سوراخ کنیم.(ایشا.. بزرگتر که شدی 5-6 سالت که شد گوشهات رو سوراخ میکنیم.من هم همین سن ها بودم که گوشهامو سوراخ کردم. )

(فکر میکنم ضرورتی نداشته باشه که بخواییم از حالا سوراخشون کنیم. بزرگتر هم که بشی بیشتر اشتیاق خواهی داشت و خودتم لذت میبری...)

بینی= الهی قربون اون بینی کوچولوت بشم که ایشا.. بزرگ هم که شدی همینجوری ظریف مریف بمونه...

لبهات= الهی قربون اون لبای کوچولوت بشم که وقتی باهاشون ماچ آبدار میکنی دل آدم ضعف میره برات...

دندونهات= الهی مامان قربون اون 1٤ تا دندون کوچولوت بشه که هرزگاهی هوس میکنی تستشون کنی و سینه مامان یا انگشتهای بابا رو باهاشون گاز میگیری و جیغمون میره هوا...

دستات= الهی قربون اون دستای کوچولوت بشم با اون انگشتای ظریف مریفت که خیلی دوست دارم یه روز یاد بگیری باهاشون پیانو-ویولون یا هر سازی رو که دوست داشتی بزنی... (

این عشق به موسیقی و ساز تو همه خانوادمون بوده(من سه تار میزدم – بابا حسین دف) ولی متاسفانه هیچ کدوممون همتش رو نداشتیم که تمومش کنیم و نیمه کاره رهاش کردیم.) باشد که شما این آرزوی دیرینه را محقق کنی...

ممه= الهی قربونت بشم که به ممه و پایین تنت کلیهم میگی ممه...

 

شکمت= الهی قربون اون شکم کوچولوت بشم که تنها با خوردن یه لقمه بلافاصله قلمبه میشه میاد جلو و عین این حاجیا میشی...

نافت= الهی قربون اون ناف فنجونیت بشم که از وقتی 1 سال و 4 ماهه شدی اسم و جای نافت رو یاد گرفتی و هر وقت لخت میشی فوری اسمشو میبری و دست میکنی تو نافت.

 

پاهات= قربون اون پاهای باریکت بشم که وقتی راه میری کف پاهات رو طوری میکوبی روی زمین که از ضربه پاهات روی سرامیک ها  صدای شلپ شلپ بلند میشه و آدم کیف میکنه از طرز راه رفتنت.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان ثمين
1 بهمن 90 15:13
سلام.خدا تاراي عزيز رو براتون حفظ كنه.بچه ها فرشته هاي زيباي آسمونيند، پاك و صاف و بي ريا
ملی مامانه میکاییل
1 بهمن 90 16:45
آخی چه جالب بود دوست داشتم و لذت بردم ایشالله این دخمله خوشمل همیشه سالم و زنده باشه
گروه بالی گل
2 بهمن 90 2:52
خاطره ای فراموش نشدنی را با گروه بالی گل برای کودکان خود بجای بگذارید حتما ببینید http://badkonak.rzb.ir گروه بالی گل را به دوستان خود معرفی کنید تا آنها هم از خدمات ما بهره مند شوند امیدواریم هر روز کامتان شیرین باشد
مامان ثمين
3 بهمن 90 10:07
سلام.خصوصي داري.
آسمونی ها
10 بهمن 90 18:37
وای چه ایده جالبی داشتید. از این پست تون خیلی خوشم اومد. بامزه بود!
پریسا مامی صدرا و صهبا
17 بهمن 90 15:58
مامان سارا سلام خانومی با خودت نگفتی اگه عکسهای تارا جون رو اینجوری بزاری یهو خورده بشه. آخه این عسل آدم می بینه نمی تونه جلوی خودش رو بگیره. از من گفتن بودا
زن عمو
21 خرداد 91 1:36
باباازپوشك بگيرش ديگه واي مرديم مااين قدراونو باپوشك ديديم!