تارا تارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

ماه هشت و نه -2 ماه آخری که مهمون دل مامانی

دلم تا ماههای 5 و 6 خیلی بزرگ نبود و از ماه 6 به اون ور داره کم کم بزرگ و بزرگتر میشه... موقع خوابیدن نباید به پشت بخوابم ولی خیلی سخته برای منی که همش به دل میخوابیدم الان دیگه به پشت هم نتونم بخوابم خیلی عذابه. از بس به پهلو خوابیدم استخونهای پهلوم درد گرفته.... گاهگاهی شبها که بیدار میشدم میفهمیدم که به پشت خوابیدم و خیلی میترسیدم و زودی به پهلو میشدم.آخه میگن بچه اذیت میشه به پشت بخوابیم. ممکنه بند ناف دور گردنش بپیچه. هفته 19 = کدو سبز کوچولویی شدی 16 سانتی هفته 21 = حرکاتت باید احساس شود هفته 23 = صداهای بلند را در رحم میشنوی و باعث آشنایی با آن صداها میشود. هفته27 = میتوانی انگشتت را بمکی . 900 گرم وزن . ...
7 تير 1390

عکسهای تارا تو دل مامانی در 2-3-6-7 ماهگی

1- تو این عکس همون لوبیا سفیده داخل حفره سیاه هستی. لوبیای من 2- تو این یکی عکس از همه واضح تر افتادی نی نیه من. سرت سمت راسته شکم و دست و پاهات سمت چپ 4-3- تو این 2 تا عکس آخری خیلی قابل تشخیص نیستی. من که چیزی نمیبینم... ...
31 خرداد 1390

ماه شش و هفت تو دل مامانی- تو دخملی یاسمنگولای مامان...

88/11/10  امروز رفتم دکتر کامیابی و آزمایش گلوگز ام را نشونش دادم. گفت که بالاست و احتمالا دیابت حاملگی دارم. گفت یه آزمایش دیگه بدم.( 3 مرحله ای در طی 3 ساعت) بعدا که آزمایش دادم نرمال بود و مشکلی نداشت- چقدر این دکتر مارو میترسونه کوچولوی من- 88/11/27 با بابا و مامان نسرین رفتیم خیاطی یه پارچه صورتی داشتم دادم تا برای عید برامون لباس حاملگی بدوزن... بعدش رفتیم سونوگرافی دکتر نارویی سونو کرد و گفت که شما .... شما...     یه دخملی  یا بقول یکی از دانشجوهام یاسمنگولا یکی از دانشجوها یکم فضول بود همش میپرسید نی نی تون چیه قند عسله  یا  یاسمنگولا  قند عسل یعنی پ...
31 خرداد 1390

درد و دلی مادرانه... تو دختری یا پسر؟

88/10/30 امروز عصر رفتم سونوگرافی دکتر فولادی برای تشخیص جنسیت نی نی ام. همه چیز خوب بود.فقط شما پشتت(باسن مبارکتان) را کرده بودی به ما و نتونستیم جنسیت مبارکتون رو رویت بکنیم.      الهی قربونت برم نی نیه با حیای مامان........    تو دخملی یا پسمل؟؟؟   تو دختری یا پسر؟.... *  اگر پسر زاده شوی شاید کمی بهتر باشد-کمی! -          نباید حتما صورت زیبا داشته باشی تا در اولین نگاه مورد قبول واقع شوی. -          هیچ کس بر تو نخواهد گفت که گناه آن روزی بوجود آمد که حوا سیب مم...
23 خرداد 1390

چطوری شد که خدا به ما یه نی نی داد و چطوری فهمیدم...

19 مرداد سال88 من و بابا حسین و بابا رضا و مامان شایسته و عمو هادی رفتیم مشهد. 19 مرداد سالگرد ازدواج منو بابایی هم هست.   اولین باری بود که منو بابایی بعد از ازدواجمون میرفتیم مشهد. خیلی خوش گذشت. زیارت امام رضا که رفتیم 3 تا دعا کردم.    1- دعا کردم خدا یه نی نی گل بهم بده (دقیقا 2 سال بود که ازدواج کرده بودیم و دیگه وقتش بود نی نی دار بشیم هر چند که 2 تاییمون از این مسئله و مسئولیتهای بعدیش نگران بودیم و میترسیدیم.) 2- دعا کردم بابایی بتونه امضا نظام مهندسیش و بگیره 3- دایی محمدرضا بتونه ویزای اینگلیس رو بگیره و واسه درس خوندن بره اونجا.. . از مشهد که برگشتیم در تاریخ ٨٨...
23 خرداد 1390

ماه دومی که شما تو دل مامانی بودی - تاپ تاپ قلبت شنیده شد....

٨٨/٧/٥ رفتم پیش دکتر زهرا کامیابی(چهار راه امام جمعه) دوا بهم داد استفاده کنم و بعد از 2 هفته برم سونو. وزنم 60 کیلو بود. ٨٨/٧/١٢ رفتم سونوگرافی دکتر فولادی(خ پروین اعتصامی). خیلی خیلی اضطراب داشتم با مامان نسرین رفته بودم ولی مامان تو اتاق نیومد. بمحض اینکه دکتر دستگاهش را گذاشت رو شکمم من توی تصویر دنبال چیزی که باید میگشتم. چون یه مانیتور هم جلوی من بود. میدونستم عکس جنین چه شکلی باید باشد... درست عین یه لوبیای کوچولو....           خلاصه با دلهره هر چه تمام تر دنبال یه لوبیای کوچک سفید داخل حفره سیاه میگشتم. همینطور که دکتر تصویر را میچرخوند یه لحظه دیدمش (هنوز ...
23 خرداد 1390

ماه سوم و چهارم تو دل مامانی- اولین تولد مامانی تو خونه خودمون به یمن وجود شما تو دلم...

٨٨/٨/٤   امروز یه کم حالم گرفته بود از اداره زودتر در اومدم و تو خیابونها گشتم. واسه خودم و شما نی نی جون نون خامه ای خریدم. از کنار گل فروشی که رد شدم هوس کردم یه شاخه گل هم واسه خودمون بگیرم ولی دیدم تا خونه برسم خراب میشه .هوس کردم از عروسک فروشی واسه شما عروسک بخرم ولی دیدم دستم پره و بارم زیاد میشه. خلاصه هیچ کدوم رو نخریدم. اومدم خونه و با شما نون خامه ای خوردیم. شب که باباییت اومد خونه بیخبر از حال صبحی من واسمون گل خریده بود.   خیلی ذوق کردم...  ٨٨/٨/٦   رفتیم سونو دکتر فولادی. باباییت هم برای اولین بار همراهم اومد. با هم ماهی کوچولومون رو دیدیم.صدای قلبت را هم شنیدیم. همه چیز هم خوب بود((NT-NB....
23 خرداد 1390

ماه پنجم تو دل مامان- هنوز تکون نخوردی دلم به نبضهای کوچکت خوش است...

مردها حامله نمیشوند  تا بحال فکر میکردم که حامله نشدن برای مرد مزیت است ولی حالا مطمئنم که نقص و بدبختی است.(ا-ف) این رو از حرفهای بابا حسین فهمیدم که همش میگه سارا خوش بحالت نی نی مون تو دل تو رشد میکنه خوش بحالت که میتونی این احساس رو درک کنی. خیلی غرور انگیز است که آدم بتواند موجودی زنده را در بطن خود داشته باشد و به جای یک نفر خود را دو نفر بداند. .(ا-ف) مثلا هر جا میرم و خوراکی خوشمزه و باب طبعم باشه میگم من دو نفرم پس به اندازه دو نفر میخورم. وسهم نی نی ام را هم بدهید....... لحظه هایی هست که حس میکنی دنیا را فتح کرده ای و هیچ جیز نمیتواند آرامشی را که بدان دست یافته ای بر هم بزند. نه دردهایی که باید تحم...
23 خرداد 1390
1