تارا تارا ، تا این لحظه: 14 سال و 1 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

تفسیر تو 91 - 1

1391/2/28 11:42
نویسنده : سارا
753 بازدید
اشتراک گذاری

الهی قربونت برم که از وقتی از سینه گرفتمت دیگه مامانی رو کلا بوسیدی و گذاشتی کنار...ناراحت

الهی فدات بشم که تا بحال سینه مامانی آرامش پیش از خوابت بود و حالا سینه بابایی آرامش خوابت شده. (آخه تازگیها عادت کردی شبها میری رو سینه بابا حسین میخوابی و خوابت میبره- تا بحال ما به خودمون مینازیدیم حالا بابا حسین مینازه)چشمک

الهی فدات بشم که عادت کردی هر شب بابا حسین یه 10-15 باری قصه شنگول و منگول رو برات بگه تا شما خوابت بگیره.(طفلک بابا حسین هم دیگه آخراش از شدت خواب به جای قصه هزیون و چرت و پرت و اتفاقات روزش رو تحویل شما میده.)خواب

الهی فدات بشم که هر وقت من رخت میشورم و میرم توی بالکن تا پهنشون کنم شمام میای کمک من ولی به جای اینکه رختها رو پهن کنی میکشیشون روی زمین تا کف بالکن رو تمیز کنی.کلافه

الهی فدات بشم که عاشق گیره رختی و بازی کردن باهاشون هستی و هی من گیره ها رو به لباسها میزنم و هی شما گیره ها رو میکشی و گیره و لباس رو همراه هم میکنی.

الهی فدات بشم که هر جای خونه پا میزاریم یه گیره میره تو پامون و از درد جیغمون میره هوا!آخ

الهی فدات بشم که عاشق نانای و موزیک و کانالهای نانای هستی...

الهی فدات بشم که عاشق سی دی خاله ستاره شدی و مدام باید برات پخش و تکرار و تکرار بشه(دیگه حالمون بهم میخوره از این همه تکرار!)

الهی فدات بشم که مدام در حال راه رفتن روی مبلها-دسته مبلها-میزها و پریدن از روشون هستی.تعجب

الهی فدات بشم که عاشق خوردن چیپس و اینجور آشغال پاشغالها هستی.

الهی فدات بشم که عاشق سیب زمینی خوردنی.

الهی فدات بشم که 1 هفته ای میشه که یاد گرفتی چطور از تو یخچال برای خودت آب بریزی و مدام میری پای یخچال و لیوان آبت رو پر آب میکنی و خودت هم که سیراب شدی به زور به بقیه آب میدی و ما هم که دلمون نمیاد آب شما رو رد کنیم مجبوریم هی آب بخوریم...سبز

الهی فدات بشم که جارو خاک انداز رو از تو آشپزخونه برمیداری و ادای جارو کردن در میاری.

الهی فدات بشم که خیلی علاقه داری با در ماشین لباسشویی بازی کنی و هی لباسات رو بندازی توش و هی در بیاری و این در بیچاره رو هی بکوبی و ببندی.(و با همین کارات چند وقت پیش در لباسشویی بابا جواد اینها رو شکوندی)

الهی فدات بشم که انگشتای کوچولوی پات رو میزاری روی دسته های کشوی دراور من و ازش بالا میری تا دستت برسی به وسایل روی میز و ...اوه

الهی فدات بشم که همه سایه چشم ها و رژگونه های من رو با ناخنهای کوچولوت تراشیدی و پودر کردی و ریختی رو قالی...گریه

الهی فدات بشم که عاشق انگشتر شدی و بهشون میگی ناخن. و همه انگشتات رو پر از انگشتر میکنی و راه میری و میگی خوشگل شدم ناخن دارم!از خود راضی

الهی فدات بشم که از روی میز ژل صورت بابایی رو بر میداری و به تقلید ازش میمالی رو صورتت!

الهی فدات بشم که عاشق خودکار و نقاشی کردن هستی البته روی در-دیوار-مبلها و بویژه روی دست و پا و شکم قلمبه ات...منتظر

الهی فدات بشم که از صدای جارو برقی و سشوار خیلی میترسی...استرس

الهی فدات بشم که عاشق توپ و توپ بازی هستی(مگه تو پسری گلکم).

الهی فدات بشم که خیلی بادکنک دوست داری. البته خیلی هم خوشت میاد با چنگ و دندون بیوفتی به جون بادکنک و بترکونیش و بعد تیکه پاره هاش رو بیاری پیش بابا حسین و مجبورش کنی اون تیکه ها رو برات باد کنه و ازشون بادکنک بسازه!هورا

الهی فدات بشم که خونه زندگی مامان نسرین رو زیر و رو میکنی و ظهر که من میام میبینم تموم زندگی بیچاره ها وسط سالن پخش و پلاست...

الهی فدات بشم که بابا جواد رو خیلی دوست داری- هم خوب ازش باج میگیری هم خوب ازش حساب میبری.

الهی فدات بشم که همیشه پیش بابا جواد خودت رو لوس میکنی - لبات رو کج میکنی و ناز میاری.مژه

الهی فدات بشم که همه امید و دنیا منی....!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان یسنا گلی
28 اردیبهشت 91 12:06
ای جانم.عزیز دلم.چه شیطونی عزیزم. خاله سارا نگران نباش یسنا هم تو همه این کارها استاده راستی ممنون که رمز ندادین
مامان پریسا
30 اردیبهشت 91 11:56
وای خدا تارا جون هم کاراش کپی پریسا هستش. مخصوصا" خوابیدن روی سینه ی بابا راستی بابای پریسا هم حسینه راستی مامانی؟ مگر رمز عوض شده؟ چقد پست رمز دار...... به من هم رمز میدی؟
مامان تارا
30 اردیبهشت 91 14:21
سلام ... اي جانم چه دخمل شيطوني داري خدا حفظش كنه خواهر تارا خانوم ميل دارن با تاراي من دوست بشن؟؟؟؟؟؟
مامان سهند
31 اردیبهشت 91 7:37
سلام سارا جون امیدوارم حالت بهتر شده باشه، از طرف من گل دخترمون رو ببوس الهی قربونش برم که اینقدر نازه
مامان ثناخانمی
31 اردیبهشت 91 14:03
همه این کارا رو تنهایی میکنه؟ جانممممممممممممممممممم
مامان آیسا
1 خرداد 91 18:26
الهی فدات بشم تارا خانم گل که اینقدر باهوش و شیطون هستی. ایولا داری گلکم.
مامان متین وکسرا
7 خرداد 91 15:20
الهههههههههههی چه قربون صدقه های باحالیبه ما هم سربزن دوستم
انیس کوشولو (✿◠‿◠)
13 خرداد 91 9:43
خیلی باحالی جوجو...مخصوصا ناخن گفتنت و از اینکه باید 10 . 15 بار قصه برات بگن اونم یه قصه ... واااااااااااااااااااای کی نی نی من نق میزنه واسه قصه گفتن..!
مامان فاطمه گلی
21 خرداد 91 16:57
ایییییییییییییییییییی عزیزم که چه بامزه ای بچه ها کارهاشون خیلی شبیه به هم هست من چقدربچه هایی که دوست دارن قصه بشنون تا خوابشون ببره دوست دارم