ماه سوم و چهارم تو دل مامانی- اولین تولد مامانی تو خونه خودمون به یمن وجود شما تو دلم...

٨٨/٨/٤  امروز یه کم حالم گرفته بود از اداره زودتر در اومدم و تو خیابونها گشتم. واسه خودم و شما نی نی جون نون خامه ای خریدم. از کنار گل فروشی که رد شدم هوس کردم یه شاخه گل هم واسه خودمون بگیرم ولی دیدم تا خونه برسم خراب میشه .هوس کردم از عروسک فروشی واسه شما عروسک بخرم ولی دیدم دستم پره و بارم زیاد میشه. خلاصه هیچ کدوم رو نخریدم. اومدم خونه و با شما نون خامه ای خوردیم. شب که باباییت اومد خونه بیخبر از حال صبحی من واسمون گل خریده بود.   خیلی ذوق کردم... 

٨٨/٨/٦  رفتیم سونو دکتر فولادی. باباییت هم برای اولین بار همراهم اومد. با هم ماهی کوچولومون رو دیدیم.صدای قلبت را هم شنیدیم. همه چیز هم خوب بود((NT-NB.

٨٨/٩/٤ امروز هم رفتیم دکتر کامیابی و دوباره مارو ترسوند که شاید کیسه آب پاره شده – باید دهانه رحم رو بدوزد – برم ارجمند بخوابم و... و دوباره مارو جوش داد من اخلاق دکتر دستم اومده و همش مامان نسرین رو دلداری میدادم طفلک اون هم ترسیده بود.     رفتم ارجمند. خدا رو شکر همه چیز خوب بود و مشکلی نداشتیم. حالا فردا باید برم سونو تا مطمئن تر بشم.

٨٨/٩/٥  اداره نرفتم . رفتم سونو دکتر فولادی بهم وقت نداد . آقا رضا سونو دکتر طهمورسی واسم وقت گرفت و همراهمون اومد با مامان نسرین وبابا حسین رفتیم. سونو هم خوب بود . طول سرویکس 38000 بود که باید 40000 باشه ولی خوبه و مشکلی نیست.

٨٨/٩/١٤ مامان نسرین با مامان افسانه و خاله سودابه اینا رفتند مشهد. من همراه شایسته خانم رفتم دکتر کامیابی و سونو رو نشون دادم گفت که خوبه و اگر هم طوری بود دیگه هفته 16 هستم و کاریش هم نمیشد کرد...

٨٨/٩/٣٠   امشب شب تولدم هست. برای اولین باره که تو خونه خودمون تولدم رو میگیرم.سال اول عروسیمون بخاطر عمل طحالم تهران بودیم تولدم هم همونجا بود. سال دوم بخاطر عمل مامان شایسته تو خونه اونها تولد گرفتم تا براشون راحت باشه.

و امسال تو خونه خودمون در حالی که یه ماهی کوچولو توی دلمه...

در 9 هفتگی = ٢/٥ سانتی به انداز ه یه دونه انگوری                           

 در 11 هفتگی =  ٣/٥ سانتی به انداز ه یه دونه انجیر    -  دارای حرکات ریزو نرم و روان –شبیه رقص در آب – ممکنه سکسکه هم بکنی....

در 12 هفتگی = ٥  سانتی  به اندازه لیمو ترشی 

در 13 هفتگی = ٥/٧ سانتی- 30 گرم –

در 14 هفتگی = ٨/٩  سانتی – 60 گرم -     با پوششی از موهای نرم و کرک مانند.

در 15 هفتگی = ١٠ سانتی  - 80 گرم  - پلک چشمهایش بسته است ولی نور را احساس میکند.(با تابش شدید نور بطرفش روی خود را برمیگرداند)

این دوران انتظار با رشد تو نسبت معکوس دارد. هر چه کندتر بگذرد رشد تو بیشتر میشود...... (ا-ف)

این دوران را دوست دارم و از بودن در این دوران لذت میبرم.........

داشتن یه نی نی کوچولو تو دلم.....