تارا تارا ، تا این لحظه: 14 سال و 21 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

٤ شنبه 90/3/4 هنوز حالت بده- رفتیم دکتر علوی

1390/3/8 10:45
نویسنده : سارا
614 بازدید
اشتراک گذاری

٤ شنبه ٩٠/٣/٤  شما دیشب حالت بهم خورده بود واسه همین من نمیخواستم امروز برم اداره و میخواستم پیش شما باشم. صبح که رفتیم خونه بابا جواد بهت شیر دادم و خوابیدی. خیلی خسته بودی چون دیشب خوب نخوابیده بودی و همش به خودت میپیچیدی. منم دیدم شما لالا کردی و کاری هم از دست من بر نمیاد بابا جواد هم غر میزد و میگفت برو اداره . خلاصه طبق معمول شما رو گذاشتیم پیش مامان نسرین و رفتیم اداره...  عصر هم شما دوباره حالت بهم خورد واسه همین خیلی نگران شدم و زنگ زدم دکتر علوی واست وقت گرفتم. ساعت ١٠ وقتمون داد. عصر من رفتم آرایشگاه شما هم همراه بابایی رفتی خونه بی بی جون تا بی بی واست تخم مرغ بشکونه (نظرت رو بگیره). مثل اینکه اونجا رفتی بغل عمه سکینه و عمه فاطمه و دیگه پایین نیومدی و سفت چسبیدی بهشون و وقتی بابات میخواسته بگیرتت جیغ و داد راه انداختی.( وای که چقدر شما بلا شدی دختر-آبروی مارو بردی)

خلاصه منم یه نیم ساعتی دم آرایشگاه معطل شما بودم تا با باباییتون تشریف بیارید دنبال من

رسیدیم خونه باباییت رفت و لالا کرد تا خستگی در کنه و شب ساعت یه ربع به ١٠ به زحمت و بدبختی و جیغ ودعوا تونستم بابایی گلتون رو از خواب بیدار کنم تا ببرتمون دکتر.

دکتر گفت که یه ویروسه و طول میکشه و خوب میشی. و شربت و دوا داد. یه شربت هم واسه اشتهات داد (زینک سولفات). خدا کنه تاثیر داشته باشه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان رها
9 خرداد 90 10:15
سلام عزیزم الهی الهی........ امیدوارم زود زود تارای گلم خوب بشه این شربت خیلی خوبه من هم به رها میدم