تارا تارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

اوضاع این روزهای ما...

1392/8/7 14:20
نویسنده : سارا
1,561 بازدید
اشتراک گذاری

تصمیم گرفتم رمز این پست رو بردارم... پس حالشو ببرید:

سلام به همه دوستایی که توی این مدت بهمون سر زدند و احوال پرسمون بودند...

(بازم معرفت غریبه هاماچ)

- دنیا که دنیای بی معرفتها شده  - ...

اوضاع و احوال این روزهای زندگیمون خیلی در هم و بر همه .

خدا رو شکر اوضاع سلامتی خودم فعلا خوبه و مشکلی نیست جز اینکه همش تحت کنترل دکترا باشم.

فقط اوضاع و احوال مالی مون بدجور بهم ریخته. از اون جریانات به بعد دیگه بابا حسین نتونست دفتر بزنه و دکوراسیون دفترش را هم که از پسر عمه اش قرض گرفته بود مجبور شد از بی جایی پس اش بدهد و دیگر هم نمیتونه تو این وضع بی پولیمون میز و صندلی و دفتر و دستک بخره...

خلاصه بابا حسین هم بیکار شده و عصرها دیگه جایی نداره بره کار کنه(خدا باعث و بانیش رو .......- آمین-عصبانی)

(یه بنده خدایی گفت جا برای دفتر و دستک شما نداریم.!!!)

هر وقت یادم میوفته دلم آتیش میگیره... برای دفتر و دستک همه جا بود الا ما؟؟؟...هیچ وقت برای ما جا نداشتند حتی تو دلهای پر کدورتشان...ابرو

هیچ اشکالی نداره ما هم تنها نیستیم ما هم خدایی داریم که دوستمون داشته باشه رو زمین خدام همه جاش واسه دفتر و دستک ما جا هست. خدا دیگه تبعیض قائل نمیشه ! خدا دیگه عین بنده هاش بخیل و خسیس نیست !


عوضش بابا حسین همش کنار من و شماست و استراحت میکینم 3 تایی....نیشخند درآمد دفتر  که کم شدهناراحت کارهای پایانی ساخت خونه هم بدجوری دمار از روزگارمون در اوورده و حسابی بی پول شدیم.منتظر

انشاا.. تا 1 ماه آینده دیگه توی خونه جدیدمون هستیم.

ولی فکر کنم یه چند سالی بگذره تا بتونیم از زیر بار وامها و قسطهامون در بیاییم. ولی اشکال نداره به یاری خدا تا اینجاش دووم اووردیم بقیه اش هم سر میشه. ما که جز خدا کسی رو نداریم.

پدر و مادرهای گلمون هم که سایه شون همیشه بالای سرمونه.ماچ


دنیا دنیای بدی شده این روزها آدمها فقط درگیر خودشونند - مال روی مال میگذارند و طبقه روی طبقه و جنس روی جنسهای انبارهای مغازه هاشون... خدا هم بدجوری به حال خودشون ولشون کرده .ابله

ولی بقول یه بنده خدایی که میگفت این لباسها ور کسی نمیمونه .... منم میگم این خونه ها و ملکها هم ور کسی نمونده - همه رو باید گذاشت و رفت - موقع رفتن هم سر میرسه - مژه 

همشون هم میتونن توی چشم بر هم زدنی دود شوند و هوا روند.شیطاننیشخند

کاش آدمها تو این دنیا عوض دل شکستن دلی بدست میاوردند.


خیلی دلم پره هر چی هم که میگذره پرتر و پرتر میشم و آتیشی که روشن شده شعله ور تر میشه.منتظر

وای به روزی که این آتیش دامن کسی رو بگیرهقهقهه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان ثمين
20 مهر 92 17:52
چرا رمز ندادي مامان تارا ؟
مامان ثمين
8 آبان 92 9:41
ان شاا... كه خونتون هم به خوبي ساخته ميشه و قرضاتون رو هم ميديد اون وقته كه اونايي كه اذيتتون كردند رو سياه روسياه ميشن اشكالي نداره ما همه يه خداي مهربون داريم كه خودش هميشه به دادمون رسيده و ميرسه.راستي از تارا جون ننوشتي عكساش رو بذار برامون
doste daii
24 آبان 92 14:38
سلام خداروشکر که خونتون اماده شد بقیه هر کار میخوان بکنن مهم نیست
مامان آتریسا
17 خرداد 93 12:06
نگران نباش عزیزم .خدابزرگه .خداروشکرکن که بچه سالم داری وازهمه مهمترکه همتون توسلامتی کامل بسرمیبرید.ان شااله کسی پول دواودکترنده عزیزم.قرض و....بالاخره تموم میشه.محکم باش عزیزم.اگه دوست داری باهم دوست باشیم؟