تارا تارا ، تا این لحظه: 14 سال و 9 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

چاپ عکسات- شیطونیهات

1389/12/18 9:43
نویسنده : سارا
771 بازدید
اشتراک گذاری

باباییت دیروز صبح رفت تهران ماموریت. من و شما هم خونه مامان نسرین اینها هستیم.

باباییت زنگ زد و گفت که ۲ تا قاب عکس واسه عکسای شما گرفته.

راستی یادم رفت واست بنویسم چند روز پیش باباییت رفته بود سوپرایزی چندین تا از عکسات و داده بود واسمون چاپ کنن(چون همه عکسات با دوربین دیجیتال واسه همین فقط تو کامپیوتر میتونستیم ببینیمشون). چند تا از اون عکسارو هم به مامانی خودش و مامانی من هم داد.

هر چی که میگذره و شما بزرگتر میشی شیطون تر هم میشی. مثل اینکه مامان نسرین رو هم روزها خیلی اذیت میکنی. چون ظهرها که میام خونه طفلک بدجوری از رمق افتاده (نمیدونم واقعا چاره چیه؟چکار کنم ؟ مجبورم شما رو بذارم اونجا و برم سر کار. اون طفلک هم بیگناه گرفتار ما شده.) - خونه هم از سالن گرفته تا اتاق خواب و آشپزخونه مثل اینکه زلزله اومده باشه بهم ریخته و ریخت و پاشه.(که اینها هم از شاهکارهای شما هستش مامانی)

هر چی اسباب بازی داری- هر چی وسیله تو کمدها هست - هر چی خوردی و نخوردی رو زمینها پخش و پلا شده........

اذیتهات به همینها ختم نمیشه. اصلا هم تو خونه بند نمیشی  همش آویزون مامان نسرینی و غرغر میکنی تا ببرت تو حیاط تا خانم هوا بخوره.......   خیلی ددری هستی نازگل مامان.......

ظهرها هم که من میرسم خونه هنوز لباسامو نکندم شما آویزون من میشی و نغ نغ میکنی تا شیرت بدم.(حتی اگر  سیر هم باشی باز هم وقتی من از راه میرسم باید یه قلپ شیر رو بخوری.) احتمالا از دلتنگیته جوجوی من.........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)