تارا تارا ، تا این لحظه: 14 سال و 3 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

جمعه شرور!

1390/8/1 13:06
نویسنده : سارا
679 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه صبح حال خوشی نداشتم یه خرده دلخور بودم. از دست زمونه ازاین همه بی مهری...

فعلا بی خیال!

جمعه شرور = ٩٠/٧/٣٠

جمعه شب من و شما تو خونه تنها بودیم و بابایی رفته بود شرکت.من داشتم نماز میخوندم و از آنجاییکه شما خیلی دوست داری مهر نمازمون رو برداری و در بری,  2 تا مهر برداشته بودم یکی برای بازی شما یکی هم برای خودم. از اقبال خوشم تو رکعت آخر غافل شدم و مهر نمازمو رو زمین جا گذاشتم و تا آمدم به سجده , شما هر 2 تا مهر را برداشته بودی, من هم به وضع و حالی سجده کردم و توی نماز اخمی هم به شما کردم منتظر- باشد که متنبه شوی و مهرم رو پس بدی ولی اخم کردنم همانا و شوت شدن هر 2 مهر بطرف سر و کله ام همانا...  استرسفرشته

نمیدونم این چه اخلاقیه که تازگیها پیدا کردی و وسایل رو پرت میکنی؟؟؟

بعد از نماز هم باز چشم سفیدی کردمیول.از شدت درد کله و پیشانی با شما دعوا کردم و گریه کردم.گریه و این شد که شما خیلی معصومانه اومدی طرفم در حالی که تو چشمات پشیمونی موج میزد مژه, گوشهام رو گرفتی و کله ام رو بزور کشیدی طرف خودت و لبام رو چسبوندی رو صورتت تا ماچت کنمبغلماچ (من نمیخواستم باهات آشتی کنم- گفتم یه خرده باهات قهر کنم شاید ادب شی) ولی بعد از شدت درد گوشها و کشیده شدن گوشواره هام تو دستای شما که با زور هر چه تمامتر میکشیدیشون طرف خودت مجبور شدم که ماچت کنم و بگم:غلط کردم مامانی که دردم گرفت...نگران

قهقهه

نتیجه اخلاقی این پست:

١- شما ادب بشو نیستی مامانی. بزور کار خودت رو میکنی و بزور رضایت می گیری... عجب بلایی شدیها!!!

٢-خدا به داد ما برسه تو بزرگ کردن و تربیت شما دختر گل , شرور و حرف نشنو ...

٣- شاید هم خوب باشه این مدلی. بقول مامان شایسته حق خودت رو خوب میتونی بگیری.

٤-زمونه بدیه! شرور بودن هم نعمتیه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

بهار(مامانی شهراد)
1 آبان 90 14:32
سلام گلم آپم به خونه منم بیا__̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡l_ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡_..
شیوا
1 آبان 90 17:35
ببین بچه چه قدر با احساسه یاد بگیر
مریم مامان باران
2 آبان 90 0:23
عزیزم ....بارانم همینطوریه....با اعمال شاقه نماز میخونیم کلاً..... خیلی خوب توصیف کرده بودی کلی خندیدم.
مامان ثمين
2 آبان 90 1:00
salam.tara joon ro beboos.samin ham ye modat enjoor bood va hame chiz ro miparoond vale khoob shod.rasti vaksane 1.5 salegi tara ro zadid?chetor bood?
مامان رها
2 آبان 90 12:51
سلام سارای عزیزم چند روز پیش داشتم با یه روانشناس حرف میزدم میگفت زیر دو سال بچه هرچی میخواد قبول کنید و دعواش نکنید تا اعتماد کردن رو یاد بگیره از اونروز من هم رفتارم رو تغییر دادم ولی نمیدونم چی به سرم بیاد چون قبل از این رها واسه کاراش تذکر داده میشد این بود ببین اگه بخوام کاریش نداشته باشم چه بلایی میشه
مامان محیا
2 آبان 90 12:56
بچه من هم همینجوریه...ناراحت نباش
مامانه میکاییل
3 آبان 90 21:18
الهی بمیرم برات دیگه مادر شدن از اولش یعنی گذشتن از خودت
مامانه میکاییل
3 آبان 90 21:24
آخی الهی بمیرم اینم نتیجه شب نخوابی ها و زحمتات بیچاره همه مامان ها