تارا تارا ، تا این لحظه: 14 سال و 10 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

آماده شدن برای مسافرت

1390/6/1 12:43
نویسنده : سارا
721 بازدید
اشتراک گذاری

تقریبا ٣ هفته ای شده که نتونستم بیام و برات بنویسم... 

١ هفته درگیر مهیا کردن کارهای سفرمون بودم - ١ هفته هم که مسافرتمون طول کشید و الان هم که تهران هستیم بابا حسین برگشته تا بره اداره ما هم پیش شیوا و شیدا و بابا اصغر موندیم و منتظر برگشتن مامان نسرین و مامان افسانه...  و قراره که بابا جواد هم بیاد تا هفته دیگه 4 تایی با هم برگردیم.

خیلی وقت بود که دوست داشتم یه مسافرت درست و حسابی بریم و علارغم مخالفتهای شدید بابا جواد و مامان نسرین در مورد مسافرت با شما , بالاخره تونستم طبق معمول دقیقه نود برنامه مسافرت رو بچینم...

اولش میخواستم برای اول شهریور برنامه بریزم ولی مسئول تور آژانس گفت که نرخ تورها از 25 مرداد به اون ور نفری 100 تومان گرون تر میشه و در ضمن باباییت هم دوست نداشت برای روز شهادت تو مسافرت باشیم و این شد که تصمیم گرفتیم برای 23 تا 30 مرداد توی ارزونی تور بریم استانبول - ترکیه و روز 31 هم روز شهادت میشد که ما ایران بودیم.

خیلی سریع کارهای مسافرتمون (از حواله پاسپورت و پول گرفته تا خرید ارز و بستن کوله بار سفر)رو کردیم و راه افتادیم. حالا بماند که قبل از سفر از هرکی که خداحافظی کردیم گفت چرا آنتالیا نمیرین و حسابی در مورد سفر به استانبول تو ذوقمون خورد. ولی با همه این حرفها باز هم مصمم بودم که استانبول بهمون خوش میگذره حتی با وجود شیطونیهای شما...

استدلالم هم درست بود آخه ما که اهل استخر و دریا رفتن نیستیم - و به نظر من آنتالیا به درد کسی میخوره که بتونه از دریا و استخرش هم استفاده کنه - شاید اگه شما بزرگتر بودی آنتالیا میرفتیم. ولی به نظر من در شرایط ما استانبول بهترین انتخاب بود درسته که استانبول فقط شهر مسجد و بنا و ساختمونهای تاریخیه ولی با توجه به شغل بابا حسین که آرشیتکته فکر کردم این شهر بیشتر به دردمون میخوره واسه مسافرت...              

این هم از دلایل و توجیهات من برای دل خوش کردن خودم و باباییت در برابر حرفهای مردم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان ثمين
1 شهریور 90 15:40
سلام.رسيدن به خير.اميدوارم خوش گذشته باشه.راستي عكسهاي تارا كوچولو رو هم برامون بذاريد دلم براش تنگ شده.
Daei Mo
1 شهریور 90 16:10
Khili khob ham shod ke rafti Istanbol, dalayelat ham sahih bod, be omid khoda in joje ke bozorgtar shod miri hameja. shad bashi .
مامان سهند
1 شهریور 90 19:01
سمیه
2 شهریور 90 9:11
به سلامتی سارا جون، معلومه حسابی بهتون خوش گذشته. خدا رو شکر که از تعطیلاتتون تونستین به بهترین نحو استفاده کنید. عزیزم مهم اینه که خودت دوست داشتی کجا بری سفر. حرف مردم حرفه دیگه
آرتین خان
3 شهریور 90 23:03
به به همیشه به گردش یادت نره خاطره ش رو بنویسی عزیزم نه به نظرم کار خوبی کردی آنتالیا فقط به درد تفریح و لب دریا میخوره که به قول شما اهلش که نیستیم
مامان نی نی گولو
4 شهریور 90 16:57
سلام عزیزم سفر بی خطر انشاالله که حسابی خوش گذشته باشه منتظر سفرنامه هستیم سوغاتی هم یادتون نره
مامان ماهان عشق ماشین
5 شهریور 90 11:27
همیشه به شادی و سفر ایشالله.پس کو عکساش؟
سودابه
8 شهریور 90 0:46
با آرزوی سلامتی و شادی و دل خوش برای تو دوست خوبم و خانواده مهربونت ،کمی پیش تر عید فطر رو تبریک میگم و براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
مامان آريا
8 شهریور 90 13:10
کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود صد حيف ازين بساط که برچيده مي شود در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آن کسي ست که بخشيده مي شود عيد شما پيشا پيش مبارک
ثمين
9 شهریور 90 0:49
سلام. عيدتون مبارك. پيش ما هم بياين
مامان نی نی گولو
9 شهریور 90 23:17
عیدتون مبارک عزیزم