تارا تارا ، تا این لحظه: 14 سال و 10 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

شنبه 90/2/24

1390/2/26 12:35
نویسنده : سارا
541 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه  90/2/24  امروز هم من و شما با هم خونه بودیم . شما چند روزیه که حال خوشی نداری - کلافه ای همش غر غر میکنی و بهانه میگیری. فکر کنم داری بازم دندون در میاری! منم که امروز یه عالمه کار داشتم شما هم همش اذیتم میکردی.

میبایست واسه امروز و فردات ناهار درست کنم واسه فردا که مامان شایسته اینا میان خورشت قیمه درست کنم. آخه اونها تازه فردا صبح میرسن و منم میبایست شما رو بزارم پیششون... واسه همین گفتم حداقل یه خورشتی درست کنم تا زحمتشون کمتر بشه.

خلاصه به زحمت شمارو خوابوندم (رو تخت خودمون خوابیدی و دیگه جرات نکردم بزارمت تو تخت خودت ترسیدم بیدار شی.)و رفتم سراغ کارهام

بعد از 2 ساعت صدای جیغ و گریه ات هوا رفت . حدس زدم که حتما از تخت افتادی پایین و وقتی اومدم سراغت دیدم که بله افتادی . اولش خیلی ترسیدم نکنه دستت یا جاییت طوری شده باشه ولی تا بغلت کردم آروم شدی فهمیدم طوریت نشده و دردی نداری.

الهی مامان بمیره که افتادی اووف شدی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)