تارا تارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

این روزهای ما و شما

1391/9/14 15:55
نویسنده : سارا
878 بازدید
اشتراک گذاری

تابستون تموم شد و زندگی آلاخون بالاخون ما دوباره شروع گردید.

صبح شما خونه مامان نسرین - من اداره- و بابا حسین صبح اداره - ظهر دانشگاه - شب دفتر و ساعت 9-10 شب سه تایی خونه خودمون تا صبح روز بعد...


شما هم که دیگه یه بلبل زبون تموم عیار شدی- حرفهای بزرگتر از خودت میزنی که بیا و ببین...

  • مثلا یه روز همراه بابا حسین رفته بودی سوپری. یه شامپو برداشتی و با ادب و کلاس به آقای فروشنده گفتی: "ببخشید آقا شامپو aveچنده؟ بابا حسین و و آقای فروشنده ذوق کردند از طرز حرف زدنت و ناز و ادات...
  • شما عاشق خوردن پنیر خامه ای هستی.اونم خالی خالی با قاشق و گاهی هم با انگشتچشمک  یه روز جمعه صبح که من و شما داشتیم دوتایی صبحانه میخوردیم و شمام مشغول خوردن پنیر خامه ایت بودی-شما شروع کردی به مالیدم پنیرها روی قالی و تا من متوجه شما شدم همه قالی رو پنیر مال کرده بودی!!! منم عصبانی شدم و باهات دعوا کردم...

شمام آروم نشستی و به دعواهای من گوش دادی-بعدش من که آروم شدم شما برگشتی گفتی: "بار آخرت باشه با من دعوا میکنیا! دیگه صدات رو روی من بلند نکنیا!"

من شوکه شدم از این حرفهای قلمبه سلبمه ای که تحویلم دادی...

از شوک که در اومدم عین یه دختر متنبه شده از شما عذر خواهی کردم واین بار با لحن بهتری در مورد کار اشتباهت باهات صحبت کردم.متفکر


یه خرده حرفهای بد(فحش) هم یاد گرفتی!ناراحت

متاسفانه مهد کودک هم که نمیری تا بندازیم گردن بچه های بی تربیت مهد!

کار کاره خودمونه! مثلا وقتی تو خیابون و ترافیک عصبانی میشیم و ناخوداگاه الفاظ بد از دهنمون در میاد:"بیشعور-کسافت" یا بعضی از اعضای فامیل که شیطونیهات رو میبینند و بهت میگند:"جونور"و...

ما هم سعی کردیم با حساس نشدنون روی این الفاظ جذابیت اونها رو برای شما از بین ببریم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سمیه- مامان آیسا
15 آذر 91 21:36
چقدر شیرین زبون شدی ماشاالله. خدا حافظت باشه عروسک خانم خوشکل
مامان تارا
15 آذر 91 23:53
عجب دختر زبلی هستی تاراجون!!! واقعا بچه ها بعضی وقتها یه جوابایی میدن که آدم سنکوپ میکنه /دخترمنم حرفای خودمو تحویلم میده اونوقته که دیگه حرفی برای گفتن نداریم!!!
ملی مامان میکاییل
16 آذر 91 0:30
ههههههههههه چقدر باحال تارا مامانش رو متنبه کرد یه عکس ازش بذار دلمون واسش تنگ شده خووووووو