ریشه یابی علل لوس شدگی تارا

طبق شواهد و قرائن, شما تقریبا داری در مسیر لوس شدگی سیر میکنی...

جهت مبرا کردن خودم! ریشه این مسئله رو در رفتارهای پدر بزرگ و مادر بزرگهات میدونم و گناه این رفتارهایت رو میندازم گردن اونها.

(البته منکر زحمات اونها در نگهداری و مراقبت شبانه روزی از تو نمیشم و همیشه قدر دان و مدیونشون هستم)

• به مامان نسرین گفتم تقصیر شما و بابا جواده که تارا لوس شده بس که شما لی لی به لالاش میزارید و هر چی میخواد بهش میدید و هر کار بخواد میکنید و این همه به این بچه توجه نشون میدید...

• مامان نسرین این گناه رو میندازه گردن بابا جواد و میگه تقصیر اونه که تارا رو لوس کرده و مدام قربون صدقه اش میره و ناز و بوسش میکنه...

• بابا رضا و مامان شایسته ات هم که تا به حال دختر نداشتند و تو جای دخترشون رو گرفتی و به محض اینکه می بیننت مدام قربون صدقه ات میرن و ناز و بوست میکنن و هر کار بخوای برات میکنند...

• بابا حسین هم جای خود داره. شما که حسابی بابات رو شناختی. میدونی چیزی رو که من بهت ندم اگه از بابات بخوای نه نمیگه واسه همین دیگه عادت کردی از من چیزی نمیخوای و خواسته های نبایدت رو از باباییت درخواست میکنی...

ولی بطور کل گناه گردن همگیمونه:

• من و بابا حسین برای اینکه جبران لحظات نبودنمون رو بکنیم از هیچ چیزی برات کم نمیزاریم.

• بابا رضا و مامان شایسته ات هم دختر نداشتند و ما هم 2-3 روز یکبار میتونیم بریم و بهشون سر بزنیم خوب دلشون برات یه ریزه میشه.

• بابا جواد و مامان نسرین هم که جای خود دارند.شما اولین و تکدونه نوه شون هستی.

و بس که شما شیرین و زبلی همه رو مطیع خودت کردی.

پینوشت :

• البته بعضیها هم گفتند برای جلوگیری از لوس شدگیت جهت مشاوره پیش یه دکتر بریم. ولی نه ما فرصت این کار رو پیدا میکنیم. نه دکتر خوبی در این زمینه مورد نظر میشناسیم. و نه فکر میکنم حرفهای دکتر بتونه تاثیری داشته باشه. حرفهای دکترها هم تقریبا همون حرفهای توی کتابهاست که گفتم در مورد شما صدق نمیکرد... و ریشه رفتارهای شما رفتارهای خودمونه و اول ما باید خودمون رو اصلاح کنیم و سعی کنیم کمتر دوستت داشته باشیم.
  
• نتیجه اخلاقی اینکه رفتار شما هیچ وقت اصلاح نمیشه چون ما نمیتونیم خودمون رو اصلاح کنیم و دوستت نداشته باشیم و کمتر لوست کنیم...