تهران- شمال(پله بالا رفتن)...
امروز یکشنبه ۱۴ فروردین است.
بلاخره بعد از ۲ هفته تعطیلی سر کار اومدیم. تو این ۲ هفته فرصت نشد تا واست بنویسم و از امروز اومدم تا دوباره شروع کنم به نوشتن.......
از روز دوم عید تا روز ۱۱ عید تهران بودیم با ماشین بابا جواد اینا رفتیم.خاله صدیقه و خاله نسترن اینا اومده بودن و واست هم یه عالم سوغاتی های خوب خوب اوورده بودن. یه عالمه لباسهای خوشگل موشگل...
البته امسال باباییت رو به زور راضی کردم تا بیاد همش میگفت کار داره و نمیتونه بیاد ولی بالاخره اومد و بهمون هم خیلی خوش گذشت.
۴ روز اول رو رفتیم شمال(خزرآباد ساری) ویلای بابا اصغر. اونجا هم خیلی خوش گذشت. تو ویلا شما یاد گرفتی از پله ها بری طبقه بالا و همش دوست داشتی این کار را تکرار بکنی و تا ولت میکردیم شما پله سوم بودی ما هم پشت سرت میومدیم بالا تا مواظبت باشیم نیوفتی. از بازار ساری هم واست یه عالمه اسباب بازی خریدیم.( تلفن-کامپیوتر-گل-بادکنک). باباییت هم واسه تابستونت ۲ تا کلاه خوشگل خرید.
از شمال چاغاله هم خریدیم که البته مامانی به جات خورد.(شما هنوز نمیتونی بخوری) شمال کیلو ۲۰۰۰۰ بود خیلی گرون بود ولی چون من هوس کرده بودم خریدیم البته باباییت بهم گفت که تو تهران ارزونتره ولی من راضی نشدم-سعادت آباد ۳۵۰۰۰-انقلاب ۱۰۰۰۰ -تجریش ۸۰۰۰-کرج ۶۰۰۰ بود ولی دیگه ما از شمال یه عالم خریده بودیم و دیگه نخریدیم.
تهران هم با باباییت رفتم بازار تجریش و ترشی خریدیم و کیف کردیم(البته اون رو هم شما هنوز نمیتونی بخوری)