تارا تارا ، تا این لحظه: 14 سال و 7 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

چرا حرف نمیزنی بلبلکم!

1390/7/13 11:14
نویسنده : سارا
1,048 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

 

 

  دخمل گلم الان شما 1 سال و 5 ماهت شده ولی هنوز حرف نمیزنی و کلمه نمیگی.فقط رو هم دیگه 10 تا کلمه بزور بلدی که همین هارو هم به زور به زبون میاری و میگی...نمیدونم چکار کنم؟ بعضی وقتها نگران میشم.

همه میگن خیلی دیر کردی تو صحبت کردن.بعضیهام میگن نه اشکالی نداره به خودت رفته.خودتم کم صحبتی.خونوادتون کم حرفن!

بعضیهام میگن نه مقایسه نباید کرد بچه ها با هم فرق دارن حالا بزار به حرف بیاد حسابی کلافت میکنه!

تارا کلمه نمیگه به حرف بیاد با جمله شروع میکنه بعضی بچه ها کلمه نمیگن و یهو جمله میگه ! و و و ....

خلاصه هر کی یه چیزی میگه ولی منم باز نگران!

کلماتی که بلدی بگی اینهاست:

ماما = مامان

بابا=بابا

دد=دد (گردش و بیرون)

ممه= سینه(شیر)

بعبعی=گوسفند

بع بع=صدای بعبعی

قار قار= صدای کلاغ

هاپ=هاپو          1 سال و 3-4 ماهگی

عامو=عمو          1 سال و 3-4 ماهگی

س'=سلام         1 سال و 3-4 ماهگی

دده - بسه =بده     1 سال و 5 ماهگی

بس = باز کن         1 سال و 5 ماهگی

آب = آب               1 سال و 5 ماهگی

این سه تا کلمه آخری رو همین اواخر (بعد از خوردن 2 تا تخم کفتر) یاد گرفتی و تونستی بگی. که البته آب رو فقط 2- 3 بار تونستیم ازت بشنویم. و دیگه نگفتی... و برای خواستن آب فقط جیغ میکشی.

البته به زبون خودت(بقول من زبون گنجیشکیت) خیلی خیلی حرف میزنی.گوشی تلفن رو بر میداری و ساعتها حرف میزنی ولی متاسفانه هیچ کدومشون قابل فهم نیست. نمیدونم شاید هم شما داری حرف میزنی ولی ما درک فهمیدنش رو نداریم و عیب از ماست...

همه بچه های هم سن و سال شما کلمات زیادی بلدند و حرف میزنند ولی شما نه. نه اینکه نتونی احساس میکنم نمیخوای! نمیدونم چرا ولی یه جور حس لجبازی در یادگیری داری؟ دوست نداری چیزی رو که ازت خواستم تکرار کنی تا یاد بگیری...

هر وقت میشینم کنارت تا باهات چیزی رو تمرین کنم شما اسباب بازیت رو میگیری بغلت و ازم دور میشی و مشغول بازیت میشی و به عبارتی بازیگوشی میکنی. اگر هم کلمه ای رو که ازت خواستم تکرار کنی فقط یه بار این کار رو میکنی و حاضر نیستی دوباره بگی تا یاد بگیری!

شاید هم تقصیر منه؟حتما من برای یاد دهی و صحبت با شما کم وقت میزارم و توقع بیجا میکنم؟ شاید باید بیشتر با شما باشم؟شاید هم از دست من دلخوری؟ یعنی من کم میزارم!...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

آسمونی ها
13 مهر 90 11:21
سلام عزیزم خوشحالم که به ما سر زدی. دختر گلت رو ببوس در مورد رمز مطلب هایی که خواسته بودی، نظر خصوصی میذارم برات. خوشحال میشم نظرت رو درباره اونا بدونم. تارای گلم رو سفت سفت ببوس. در ضمن نگران صحبت کردنش هم نباش. هنوز دیر نشده. بچه برادر من تا 2.5 خیلی محدود حرف میزد. اما یهو اونقدر حرف زد که سرمون رو میبرد. الان هم همینطوریه.
آسمونی ها
13 مهر 90 12:51
برات نظر خصوصی گذاشتم. راستی بچه برادر به محض اینکه رفت مهدکودک مثل بلبل حرف میزد.
شیوا
13 مهر 90 14:30
سارا به نظر من دستاتو بگیر رو صورتت و گریه کن و در حین گریه کردن کلمه هایی رو که می خوای یاد بگیره بگو بعد اون موقع می فهمیلطفا زود جوابمو بده
مامان زهرا نازنازی
13 مهر 90 14:41
اصلا نگران نباش عزیزم دختر من هم در همن حدود حرف میزنه
خاله سودی
13 مهر 90 15:37
تارا چون می بوسمت.نگران حرف زدنش نباش شیوای ما هم بعد از 1.5 سالگی به حرف افتاد ان هم یکدفعه جمله گفت.خلاصه برات انقدر حرف بزنه .......
سمیه_ مامان آیسا
14 مهر 90 8:49
تارا جونم، می دونم به زودی اینقدر حرف میزنی که مامانی رو کلافه میکنی
مامان رها
14 مهر 90 12:48
سلام سارا جون نگران نباش بچه ها با هم خیلی فرق دارن مثلا رهای من از یک سالگی تقریبا کم و بیش حرف میزنه ولی کسری پسر عموی رها حتی 2 سالگی بابا مامان هم نمیگفت
مریم مامان باران
15 مهر 90 16:00
اصلا نگران نباش تکلم برای بچه ها خیلی خیلی متفاوته و هیچ دلیلی نداره که مثل هم باشن.مسلماً تارا جون توی یک سری چیزهای دیگه جلوتره و شما دقت نکردی. خیلی از بچه های باهوش اونقدر حرف نمیزنن تا یهو جمله بگن. خوش باشید و شاد.
مامان رامیلا
15 مهر 90 19:37
سلام عزیزم بامزه خاله ماشاءا...، روز کودک هم بر شما(کودک قدیم )و بر نی نی شما مبارک باد .
مامان رها
16 مهر 90 9:23
سلام تارا جون خاله روز کودک مبارک عزیزم
مامان علی خوشتیپ
16 مهر 90 10:20
سلام عزیزم اصلا نگران نباش علی هم خیلی دیر به حرف زدن افتاد .بیشتر با اشاره حرف میزد ولی الان یکی نیست جلوی حرف زدنشو بگیره روز تارا جونم هم مبارک
مامان ثنا و ثمین
18 مهر 90 2:32
سلام عسیسم.چه وروجکیه این تارا خانومی. از طرف من یه ماچ گنده ازش بگیربه ما هم سر بزنید.خوشحال میشیم