تارا تارا ، تا این لحظه: 14 سال و 6 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

سفرنامه مشهد 1

اولین سفر تارا به مشهد - اولین سفر تارا با قطار چهارشنبه 90/8/11 : (اولین سفر شما با قطار) ظهر ساعت 2.45 حرکت قطار بود. من 2 ساعت زودتر پاس گرفتم و اومدم خونه و کارهامون رو کردیم و راه افتادیم. متاسفانه بلیط قطار درست گیرمون نیومده بود و بابا جواد و بابا حسین تو یه کوپه بودن واگن4 من و شما تو یه کوپه واگن9 و مامان نسرین هم تو یه کوپه دیگه واگن8 .خلاصه قاتی پاتی بود اساسی! خوشبختانه من تونستم جام رو جابجا کنم و بیام پیش مامان. شمام که مدام توی راهروهای واگنها در حال رفت و آمد و گشت و گذار بودی و من هم همش نگران شما که دست میمالی به در و دیوار قطار و همش سر این موضوع با بابایی بحث داشتیم که اونم گوش به حرفم نمیداد. ...
25 آبان 1390

سوغات مشهد-مریضی تارا!

یکشنبه 90/8/15 : تو خونه هم که رفتیم شما بیحال بودی و باز هم خوابیدی. منم بزحمت تونستم از دکتر علوی برات وقت بگیرم و ببریمت.تو مطب دکتر هم باز بالا آوردی و این باعث شد تا کسی که نوبت جلویی ما بود دلش بحالمون بسوزه و نوبتش رو بده به ما. دکتر یه آمپول داد که استفراغت رو بند بیاره و یه سری هم قرص و دوا داد.  با هزار ترس و لرز من و بابایی بردیمت و آمپولت رو زدیم (ولی شما اونقدر بیحال بودی که نتونستی خیلی موقع آمپول تقلا و اذیت کنی) الهی مامان بمیره واسه شرورش که اینقدر معصوم شده... وقتی آروم و بیحالی جیگر آدم کباب میشه برات... دلم لک زده بود برای شیطونیهات... بعدش رفتیم خونه بابا بزرگیت. اونجا هم تو بغل ماما...
21 آبان 1390