1 روز قبل از تولد- خرید بادکنک هیدروژنی و انجام تزئینات-5شنبه7/2/90

5 شنبه من و شما تو خونه خودمون بودیم طبق معمول روزهای تعطیل من به شستشو و کارهای خونه میرسیدم و شما هم آویزون من و مشغول غرغر. ناهار عدس پلو واسه خودمون و شما درست کردم . به مامان اطهره و عمه زری هم زنگ زدم و دعوتشون  کردم. شب که بابایی اومد و ناهارش و خورد و لالاشو کرد رفتیم خونه بابا جواد قراره تولدت رو اونجا بگیریم.مامان نسرین گفته میخواد اولین تولد نوه اش رو خودش بگیره....

شب ژله ها رو درست کردم یه کم به مامان نسرین کمک کردم و بعدش رفتم تزئینات اتاق رو درست کردم. قشنگ شد.  

2 تا بادکنک هیدروژنی هم که از چرخ و فلک خریده بودیم رو به دسته های مبل وصل کردم.و بقیه تزئینات رو هم روی پرده وصل کردم...

 بابا جواد و بابا حسین و مامان نسرین هم کمکم بودند... شب خونه بابا جواد اینا خوابیدیم.

       بادکنک هیدروژنی